استاد اومده سر کلاس میگه:
بچه ها این درسه سختیه و عمقش زیاده…
بد از اونور کلاس یکی شروع کرد به دست و پا زدن…
استاد پرسید چی شد؟
گفت: دارم غرق میشم استاد کــــمک !!!! کـــمک!!!!
نامه سر گشاده به شهرداری
از شهردار محترم عاجزانه تقاضامندیم:
پشت در دستشویی های عمومی یه دکمه لایک هم بذارن تا حداقل کامنت هایی رو که ملت مینویسن لایک کنیم بعضیاشون خیلی باحالن
باتشکر
اومدم خونه ، میبینم یه سری کاغذ چسبیده به دیوار ، روش نوشته +18 ، همینطور که مسیر کاغذها رو دنبال میکنم ، میبینم میرسه تو
آشپزخونه ، آخرین برگ روش نوشته :
” آشغالا رو بزار دم درب ”
مامان خلاقه دارم؟
تو یه کافی شاپ تنها نشسته بودم روی یه میز دو نفره …
یهو یه دختر خیلی خوشگل و خوشتیپ اومد گفت:
“شما تنها هستین؟ ”
_ فاز عشوه و غمناک؟ ابی و داریوش گرفتم گفتم خیلی وقته تنهااااااااااااام
گفت خوب من این صندلی رو ببرم اون ور صندلی کمه
به مامان بزرگم می گم یه جمله خبری بگو، می گه: نوه م خنگه.
می گم سوالی بگو، می گه نوه م خنگ بود و من نمی دونستم؟
می گم امری بگو، می گه خنگیتو تابلو نکن!
می گم میشه خنگ توشون نباشه؟ میگه اونوقت میشه نوه یکی دیگه نه نوه من
ﻫﻤﮑﺎﺭ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺷﺎﻟﻠﻪ اشک ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ . ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﺸﻪ ؟
ﺑﺎﺑﺎﻣﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺩﺍﺭﯾﻤﺶ
گوشیم امروز گم شده بود
زنگ زدم ب خطم ببینم کجاس
خالم جواب داد
گفتم خاله جون گوشیم گم شده بود خواسم ببینم کجاس
خالم گفت :
خاک تو سرت ک گوشی ب اون نازی رو نتونسی دو روز نگه داری خاله جون !
حالا چی کار میکنی ؟
بازم میخوای بری نمونه اش رو بخری ؟
من : خاله جون اونی که الان تو دستته چیه ؟
خالم : کنترل تلوزیونِ . چطور مگه ؟
معلم: هرکی سوال بعدی منو جواب بده میتونه بره خونه.
شاگرد کیفشو از پنجره میندازه بیرون…
-معلم با عصبانیت: کی اون کیفو انداخت بیرون؟
من بودم آقا..خداحافظ
به یارو میگن: با «کوش» یک جمله بساز، گفت: شلوار من کوش؟ گفتند: این که نشد، «کوش به معنی کوشش.» گفت: شلوار من
کوشش؟ گفتند: بابا، «کوشش یعنی کار.» گفت: خب از اول میگفتین، شلوار کار من کوشش؟
فرق قصه گفتن والدین مهربون با عصبانی:
والدین مهربون:ی شب ی پری کوچولو..
والدین بی اعصاب:ی شب ی جن از قبر اومد بیرون گفت:اون کیه نمیخوابه الان میام میخورمش
بابای یارو مریض میشه زنگ میزنه آمبولانس بیاد
خانوادگی سوار آمبولانس میشن !
تو راه دکتر میپرسه مریض کیه ؟
یارو میگه حالش خوب نبود موند خونه …
نظرات شما عزیزان:

.gif)
پاسخ:مرسی

.gif)

.gif)

.gif)
پاسخ:باشه وجیهه جان! منکه فهمیدم ...هه هه هه
پاسخ:خواهش میکنم عزیزم

چرا پای اشکو میکشی وسط؟
پاسخ: بابا اسم پسرش اشکان بوده بهش میگفتن اشک!من چیکار به اشک وبلاگ دارم آخه!!!

.gif)
الان باید بیجنبه بازی درارم قهر کنم یا پای خساست و ترسو بودنو وسط بکشم ولی خداییش حال ندارم همون میخندم پس
.gif)
پاسخ:چرا پای خودتونو میکشید وسط!مگه هر گردی گردوه؟!آفرین آفرین